دوستان پیوند ها چت باکس دیگر موارد آمار وب سایت آمار مطالب کل مطالب : 21کل نظرات : 0 آمار کاربران افراد آنلاین : 1تعداد اعضا : 0 کاربران آنلاین آمار بازدید بازدید امروز : 1باردید دیروز : 0 بازدید هفته : 15 بازدید ماه : 46 بازدید سال : 179 بازدید کلی : 20062 |
نوشته شده به دست مانی
داخل: شکستن آب ، شکستن توپ
با این حال ، همانطور که می دانید ، فقدان واقع گرایی نیز قوانین خود را دارد. من چیز جدیدی نمی گویم ، شما همچنین می دانید که اگر رایان گاسلینگ در فیلم Blade Runner 2049 به هریسون فورد برخورد کند و با پرتاب یک کاسیوکاوالو به سرش واقع بینانه باشد. اینجا ما هستیم؟ خوب ، حالا بیایید در مورد فیلم امروز صحبت کنیم. آیا خاطره ای از موری و بوستیلو را به خاطر می آورید؟ اگرچه ما زیاد صحبت نکرده ایم ، اما ما آن را به عنوان یکی از نقاط عطف وحشت بدن فرانسه ذکر کردیم ، در آن زمان که برای استفاده از کازانوای جذاب ، فقط فیلم های "ناپایدار" اکران شدند. این بد نبود ، خون آشفته ای وجود داشت ، سرگرم کننده بود و بر اساس یک ایده انحرافی و معقول در نقطه درست بود. به علاوه ، بئاتریس دال وجود داشت و من می گویم حال ما خوب است. اما در برابر هاله فرقه ای که این فیلم به دست آورده است ، باید اعتراف كنم كه تلاش می كنم تا آن را به یك شاهكار بدل كنم. من فکر می کنم این یک مسئله از ثبت نام شکسته ، عدم تعادل بین واقع گرایی و گروتسک است ، زیرا من همیشه با آن مشکلاتی در تعلیق ناباوری داشته ام و آنها را در اینجا لیست می کنم: دختر خوبی که می داند روز بعد باید در بیمارستان به دنیا بیاورد اما اصرار دارد شب را به تنهایی در خانه بگذراند. ماکوسا ، خانم من. اشکالی ندارد که در یک فیلم ترسناک قهرمان داستان باید به نوعی در خروس ها قرار بگیرد ، اما فقط اینطور نیست. دختر بدی که بر خلاف قوانین فیزیک وارد می شود ، بیرون می رود ، ناپدید می شود ، همه جا ظاهر می شود اما به نظر شما این قضیه است؟ جیغ می کشیدم و دو شلخته را در می آوردم ، مگر نه؟ همه چیزهایی که در یک فیلم آشکار سورئال یا تمرینات اولیه گدار خوب هستند ، اما رک و پوست کنده در اینجا معنی ندارند. این بازسازی بی فایده آمریکایی ، از ابتدای نسخه اصلی ، توسط Jaume Balagueró مست روی گراپا و بدون برچسب و به کارگردانی فلان میگوئل آنگل ویواس به نگارش در آمده است ، که به گفته کازانوا جذاب ، کسی است که می داند حداقل از نظر فنی چگونه این کار را انجام دهد. بنابراین ، فکر می کنم ممکن است یک محصول مناسب از آن بیرون بیاید. حتی ممکن است آنها ثبت را مرتب کرده و سرانجام یک داستان قابل قبول از آن خارج کنند. اما نه ، زیرا در داخل همه عناصر ضعیف intint'rieur ، از جمله دو قهرمان اصلی که همیشه مراقب هستند فریاد بزنند آرام نگه می دارد ، زیرا اگر همسایه ها عصبانی نشوند ، اما این کار می تواند بدتر هم انجام دهد: او لورا هرینگ را برای نقشی که بئاتریس دال بود و اینجا انتخاب می کند ، انتخاب می کند ، اوه چه می توانیم بکنیم ، از همان ابتدا شرط باخته بود. اما همچنین می توان آن را با افتخار از دست داد ، و در این مورد نه ، افتخار ویواس آن را به توالت انداخت. در واقع ، آیا می دانید او برای توصیف یک زن موذی و روانی چه کاری انجام می دهد؟ او او را نشان می دهد که از رادیو ماشین به موسیقی چند صدایی مدرن گوش می دهد. اگر این جنون محض نیست!
این برخی از عناصر جدید اما کاملاً بی فایده را به طرح اضافه می کند ، که به جای جذابیت بیشتر یا اعتبار بیشتر ، "ماکوزینی" جزئی هستند (مانند ناشنوا راشل نیکولز). سکانس های فیلم با طرح اجباری تکرار ، بدون ذره ای پیشرفت چشمگیر ، بدون کنایه و طعم شاد و شگفت انگیز بزرگ گوگنولسکو از طرح اصلی ، به طرحواره "خوب فکر می کند که او بدی ها را برداشته و در عوض ..." تقلیل یافته است. وقتی فیلم به طول مناسبی رسیده و همه برای رفتن به خانه عجله دارند. پایان بندی را معکوس می کند (یعنی بهترین چیز در مورد فیلم اصلی) و آن را ناجوانمردانه و سازگار می کند. اما او همچنین مراقب است که سکانس آخر را به شکلی گیج کننده به تصویر بکشد ، که تا پایان مشخص نیست چه کسی نجات پیدا کرده و چرا و چرا ، و استعاره ای از تولد را که خام تر از آن است که بمیرد - احتمالاً روده دار - روی آن پخش کند. او صحنه های خشونت را که بسیاری از آنها وجود دارد ، با بی اعتنایی آشکار به هرگونه پویایی ، با حرکت دادن شخصیت ها و بیانگر بودن یک بخاری ، کارگردانی و فیلمبرداری می کند. همه ، ه ، نه فقط دو شخصیت اصلی. به طور خلاصه ، عکس آنچه ما دوست داریم.
درون آن فیلمی با کارگردانی اساساً ریاکارانه است ، که ابتدا به شما نوید سفر گردبادی به پیچ و خم آسیب شناسی روانی و کوارتر را می دهد و سپس به طور مداوم ترمز را نگه می دارد
داخل: شکستن آب ، شکستن توپ
با این حال ، همانطور که می دانید ، فقدان واقع گرایی نیز قوانین خود را دارد. من چیز جدیدی نمی گویم ، شما همچنین می دانید که اگر رایان گاسلینگ در فیلم Blade Runner 2049 به هریسون فورد برخورد کند و با پرتاب یک کاسیوکاوالو به سرش واقع بینانه باشد. اینجا ما هستیم؟ خوب ، حالا بیایید در مورد فیلم امروز صحبت کنیم. آیا خاطره ای از موری و بوستیلو را به خاطر می آورید؟ اگرچه ما زیاد صحبت نکرده ایم ، اما ما آن را به عنوان یکی از نقاط عطف وحشت بدن فرانسه ذکر کردیم ، در آن زمان که برای استفاده از کازانوای جذاب ، فقط فیلم های "ناپایدار" اکران شدند. این بد نبود ، خون آشفته ای وجود داشت ، سرگرم کننده بود و بر اساس یک ایده انحرافی و معقول در نقطه درست بود. به علاوه ، بئاتریس دال وجود داشت و من می گویم حال ما خوب است. اما در برابر هاله فرقه ای که این فیلم به دست آورده است ، باید اعتراف كنم كه تلاش می كنم تا آن را به یك شاهكار بدل كنم. من فکر می کنم این یک مسئله از ثبت نام شکسته ، عدم تعادل بین واقع گرایی و گروتسک است ، زیرا من همیشه با آن مشکلاتی در تعلیق ناباوری داشته ام و آنها را در اینجا لیست می کنم: دختر خوبی که می داند روز بعد باید در بیمارستان به دنیا بیاورد اما اصرار دارد شب را به تنهایی در خانه بگذراند. ماکوسا ، خانم من. اشکالی ندارد که در یک فیلم ترسناک قهرمان داستان باید به نوعی در خروس ها قرار بگیرد ، اما فقط اینطور نیست. دختر بدی که بر خلاف قوانین فیزیک وارد می شود ، بیرون می رود ، ناپدید می شود ، همه جا ظاهر می شود اما به نظر شما این قضیه است؟ جیغ می کشیدم و دو شلخته را در می آوردم ، مگر نه؟ همه چیزهایی که در یک فیلم آشکار سورئال یا تمرینات اولیه گدار خوب هستند ، اما رک و پوست کنده در اینجا معنی ندارند. این بازسازی بی فایده آمریکایی ، از ابتدای نسخه اصلی ، توسط Jaume Balagueró مست روی گراپا و بدون برچسب و به کارگردانی فلان میگوئل آنگل ویواس به نگارش در آمده است ، که به گفته کازانوا جذاب ، کسی است که می داند حداقل از نظر فنی چگونه این کار را انجام دهد. بنابراین ، فکر می کنم ممکن است یک محصول مناسب از آن بیرون بیاید. حتی ممکن است آنها ثبت را مرتب کرده و سرانجام یک داستان قابل قبول از آن خارج کنند. اما نه ، زیرا در داخل همه عناصر ضعیف intint'rieur ، از جمله دو قهرمان اصلی که همیشه مراقب هستند فریاد بزنند آرام نگه می دارد ، زیرا اگر همسایه ها عصبانی نشوند ، اما این کار می تواند بدتر هم انجام دهد: او لورا هرینگ را برای نقشی که بئاتریس دال بود و اینجا انتخاب می کند ، انتخاب می کند ، اوه چه می توانیم بکنیم ، از همان ابتدا شرط باخته بود. اما همچنین می توان آن را با افتخار از دست داد ، و در این مورد نه ، افتخار ویواس آن را به توالت انداخت. در واقع ، آیا می دانید او برای توصیف یک زن موذی و روانی چه کاری انجام می دهد؟ او او را نشان می دهد که از رادیو ماشین به موسیقی چند صدایی مدرن گوش می دهد. اگر این جنون محض نیست!
این برخی از عناصر جدید اما کاملاً بی فایده را به طرح اضافه می کند ، که به جای جذابیت بیشتر یا اعتبار بیشتر ، "ماکوزینی" جزئی هستند (مانند ناشنوا راشل نیکولز). سکانس های فیلم با طرح اجباری تکرار ، بدون ذره ای پیشرفت چشمگیر ، بدون کنایه و طعم شاد و شگفت انگیز بزرگ گوگنولسکو از طرح اصلی ، به طرحواره "خوب فکر می کند که او بدی ها را برداشته و در عوض ..." تقلیل یافته است. وقتی فیلم به طول مناسبی رسیده و همه برای رفتن به خانه عجله دارند. پایان بندی را معکوس می کند (یعنی بهترین چیز در مورد فیلم اصلی) و آن را ناجوانمردانه و سازگار می کند. اما او همچنین مراقب است که سکانس آخر را به شکلی گیج کننده به تصویر بکشد ، که تا پایان مشخص نیست چه کسی نجات پیدا کرده و چرا و چرا ، و استعاره ای از تولد را که خام تر از آن است که بمیرد - احتمالاً روده دار - روی آن پخش کند. او صحنه های خشونت را که بسیاری از آنها وجود دارد ، با بی اعتنایی آشکار به هرگونه پویایی ، با حرکت دادن شخصیت ها و بیانگر بودن یک بخاری ، کارگردانی و فیلمبرداری می کند. همه ، ه ، نه فقط دو شخصیت اصلی. به طور خلاصه ، عکس آنچه ما دوست داریم.
درون آن فیلمی با کارگردانی اساساً ریاکارانه است ، که ابتدا به شما نوید سفر گردبادی به پیچ و خم آسیب شناسی روانی و کوارتر را می دهد و سپس به طور مداوم ترمز را نگه می دارد تعداد بازدید از این مطلب: 1381
می توانید دیدگاه خود را بنویسید
|
درباره وبگاه منو کاربری خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
آرشیو مطالب مطالب پر بازدید مطالب تصادفی |